-
اندر حکایات خر
یکشنبه 29 شهریورماه سال 1394 14:19
ﺍﻧﺪﺭ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺧﺮ! --------------- ---- ﺧﺮ ﺟﺎﻧﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﺮﺣﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﺮ ﺑﯿﻦ 15 ﺗﺎ 40 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ. ﺧﺮ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ « ﺍﻥ ﺍﻧﮑﺮ ﺍﻟﺼﻮﺍﺕ ﺻﻮﺕ ﺍﻟﺤﻤﯿﺮ » ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ( ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﺮ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﺎﺷﺪ) ﺩﺭ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﺍﺳﺖ....
-
ماجرای غم انگیز ترانه معین
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 07:54
ماجرای غم انگیز ترانهء "صبحت بخیر عزیزم" از زبان معین کسی ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻫﻨﮓ ﺻﺒﺤﺖ ﺑﺨﯿﺮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻌﯿﻦ ﺭﻭ تا حالا ﺷﻨﯿﺪﻩ؟؟؟ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﺗﺮﺍﻧﻪ: ﻣﻌﯿﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ: ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ آﺑﺎﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩ.ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ. ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺷﺪﻡ ، ﭼﻨﺎﻥ...
-
باغ وحش
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1394 20:31
-
تواضع و فروتنی حضرت عیسی
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1394 13:48
روزی عیسی پیامبر به حواریونش گفت مرا با شما حاجتی است؟ گفتند ای پیامبر بگوی؟ عیسی فرمود میخواهم پای شما را بشویم و باصرار شروع به شستن پای حواریون کرد. آنها گفتند ای پیامبر خدا ما سزاوارتریم که پای تو را بشوییم. فرمود: انسانیت به تواضع و خدمت به مردم است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما هم تواضع را فرا بگیرید...
-
داستان جالب غلام و بازرگان
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1394 13:42
اول باید سر غیرت بیاد بازرگانی غلامی نیرومند دید و به هوای جثه تنومندش او را خرید و از فروشنده عیبش را پرسید. فروشنده گفت: فقط یک عیب دارد آن اینکه اول باید سر غیرتش آورد تا دلاوری کند. بازرگان مال التجاره اش را بار زده و به همراه غلام به راه افتاد و هنوز یک منزل راه نرفته بود که راهزنان به کاروان حمله کردند و بازرگان...
-
نیمه گمشده
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1394 19:54
خوش به حالش نیمه گمشده ش رو پیدا کرد
-
خدا رحم کنه
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1394 14:58
این داماد بیچاره از الان معلومه چکارست . روحش شادددد
-
خوشگل ترین کودک دنیا
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1394 16:14
این دختر خوشگلترین کودک دنیاست که پدرو مادرش تو یکی از روستاهای شمال زندگی میکنن که یک زوج یزدی به قیمت 4ملیارد تومان خریداری میکنن..
-
داستان پسرک کفاش
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1394 16:07
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه مهرآباد به همراه دو نفر از دوستانم منتظر پرواز به تبریز بودیم. پسرکی حدود هفت ساله ، با موهای خرمایی ، جثه ای متوسط ، گردنی افراشته ، چشمانی که برق میزد ، صورتی گندم گون و کمی خسته ، لباسهایی نه چندان تمیز و دستانی چرب ، جلو آمد و گفت: واکس میخواهی؟ کفشم واکس نیاز نداشت ، اما حس کرامت و...
-
همسر پادشاه
شنبه 7 شهریورماه سال 1394 18:29
ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ . ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺳﺎﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ . ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ! ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩ . ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ...
-
از آسمان افتاده
جمعه 6 شهریورماه سال 1394 23:51
از آسمان افتاده محمد ابراهیم خان معمار باشی ملقب به وزیر نظام مردی زیرک بود و مدتی حکومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حکومتش شهر تهران در نهایت نظم و آرامش بود. روزی یکی به وزیر نظام شکایت کرد که چون عازم زیارت مشهد بودم، خانه ام را برای نگهداری به فلان روضه خوان دادم. اکنون که مراجعت کردم مرا به خانه راه نمیدهد...
-
عاقبت چاپلوسی در دربار کریم خان زند
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1394 07:35
عاقبت چاپلوسی در دربار کریم خان زند کریم خان زند هر روز برای دادخواهی ستمدیدگان و احقاق حقوق مردم در ارگ شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی میکرد. یک روز مردک حقه بازی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرد. کریم خان ابتدا دلجویی از وی به عمل آورد و آنگاه خواسته اش را جویا شد. آن مرد...
-
شستن هواپیما در ایران
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1394 16:46
-
دل مردها
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1394 16:37
مرد گفت:«ماه من می شوی؟» زن جواب داد:«آنوقت دستت به من نمی رسد!» مرد گفت:«حالا میگی چکار کنم؟» زن گفت:«ماهی ات می شوم!» مرد باخوشحالی گفت:«چه عالی!داشتن ماهی چه کیفی دارد!» زن گفت:« حالا که ماهی ات شدم،اجازه بده کمی شنا کنم.ماهی به شنا زنده است!» مرد گفت:« کجا می خواهی شنا کنی؟» زن گفت:«چشمان زلال ات، جان می دهد برای...
-
داستان پادشاه و گرگ ها
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1394 07:06
پادشاهی مجرمین و حتی درباریان را هنگام خطا و اشتباه در قفس گرگهای درنده ای که داشت میانداخت. روزی مردی را به وزارت برگزید و وزیر که از زود خشمی و حق نشناسی سلطان با خبر بود از روز اول وزارت گوسفندی را کشته و شخصا در قفس گرگها می انداخت و این کار ادامه داد تا آنجا که کم کم توانست بوسیله آن جلب آشنائی و محبت گرگان...
-
عکس جالب جوراب زنانه
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1394 07:01
-
داستان تاریخی ناپلئون بناپارت
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1394 07:05
به هنگام حمله به روسیه توسط ناپلئون بناپارت دسته ای از سربازان وی، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی از سربازان خود جدا افتاد. گروهی از سربازان روس، ناپلئون را شناسایی و تعقیب کردند. ناپلئون به مغازه ی پوست فروشی در انتهای کوچه ای پناه برد. او وارد...
-
زن گرفتن فامیل دور
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 22:48
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﻳﻪ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ، ﻳﻨﻲ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﻓﺮﺣﺒﺨﺸﺘﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﻋﻤﺮﻣﻮﻧﻮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺯﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻳﻢ ... ﻣﻴﺮﻓﺘﻴﻢ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ، ﺯﻧﻤﻮﻥ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪ ﻣﻴﺮﻱ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ؟ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺮﺳﻲ؟ ﻣﻴﻤﻮﻧﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻧﻤﻴﺮﻱ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ؟ ﭘﺲ ﮐﻲ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻣﻴﺸﺴﺘﻴﻢ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﻣﻴﮕﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺟﻮﻥ ﺑﮑﻨﻢ ﺟﻨﺎﺑﻌﺎﻟﻲ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 22:38
طلب روزی به حضرت موسی وحی رسید که آیا میدانی چرا احمق را روزی میدهیم؟ عرض کرد نه پروردگار من. خطاب آمد برای آنکه عاقل بداند طلب روزی به حیله و تدبیر نیست
-
نه به این شوری شور نه به اون بی نمکی
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 22:35
نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی در کتاب چنته درویش اینطور آمده است که درسال 1260 خورشیدی عبدالوهاب خان آصف الدوله حاکم خراسان بود و بی اندازه به مردم سخت می گرفت. در همان ایام شیخ الرئیس قاجار که از شعرا و دانشمندان بود، از زبان مردم خراسان رباعی زیر را سرود و بعنوان شکایت به تهران فرستاد. نایب السلطنه برگو به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 18:52
وقتی یک مداد را خیلی به چشمهایتان نزدیک می کنید، آن را دوتا میبینید..!؟ دلیلش این است که چشمهایتان لوچ میشود... اتّفاقا روابط عاطفی میان آدمها هم، همینطور است... وقتی از فرط دوست داشتن، زیاد به یک نفر بچسبید، هر لحظه او را بخواهید و همهی انرژی خود را فدای او کنید، احساساتتان لوچ میشود... یعنی یا خوبیهایش را...
-
بزرگترین پل شیشه ای
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 18:46
-
عکسی جالب
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 14:39
-
سخاوت وجود می خواهد نه ثروت
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 14:36
-
داستان نقاشی پیرمرد چپق به دست
شنبه 31 مردادماه سال 1394 21:33
در حدود سالهای 1320 دو عکاس تهرانی که علاقمند به کار عکاسی مستند بودند به روستای مرق کاشان میروند تا از فضای روستا، مردمانش و بقعه ی بابا افضل عکسبرداری کنند. آنها هنگام ظهر برای صرف نهار به قهوه خانه ی روستا میروند و در آنجا پیرمردی را می بینند که بعد از خوردن دیزی آبگوشتش به آرامی در حال پُک زدن به چپق میباشد. از او...
-
داستان جالب زناشویی
جمعه 30 مردادماه سال 1394 22:40
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.» حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی...
-
گربه مسجدی
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1394 14:04
این گربه تو یه مسجد تو مصر هر روز سر نماز جماعت صبح میره با نماز گذارها میشینه چندین بار خادم مسجد از اونجا بیرونش کرد ولی بازم میاد تا اینکه دیگه هیچ کس کاریش نداره و برا نماز صبح میاد و کسی بیرونش نمی کنه.خبر این گربه در اخبار مصر هم پخش شد و همه مسجد باهاش خوبن
-
مردی با عشق واقعی
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1394 12:33
مردی با یک عشق واقعی یک استرالیایی با وجود سوختن صورت نامزدش اما با او ازدواج کرد و هم اکنون برای گذراندن ماه عسل در جزایر مالدیو به سر می برند. به گزارش سی ان ان، انتشار این خبر در شبکه های اجتماعی موجی از تحسین کاربران را به دنبال داشت. "توریا" دختر استرالیایی که در مزون لباس فعالیت می کرد در آتش سوزی جنگل...
-
چت ایرانی املای کلمه قبراق
سهشنبه 27 مردادماه سال 1394 07:09
-
شکست عشقی
سهشنبه 27 مردادماه سال 1394 07:06
من از بچگی یه ستاره رو نشون کرده بودم تو آسمون میگفتم این ستاره منه! ولی از وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته کمرم شکست